پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سحرگاه به شخصى وعده داد که در کنار تخته سنگ بزرگى منتظر آن شخص باشد، آن مرد رفت و برنگشت ، تا اين که آفتاب بالا آمد و هوا گرم شد، اصحاب ديدند حضرت از شدت گرما سخت نارحت است . عرض کردند: يا رسول الله ! پدر و مادرمان به فدايت باد! اگر تغيير مکان داده به سايه تشريف ببرى بهتر است .
پيامبر اسلام حاضر نشد جايش را عوض کند و فرمود:
من به آن شخص وعده داده ام در اين مکان منتظرش باشم و اگر نيامد تا هنگام مرگ اينجا خواهم بود تا روز قيامت از همين مکان برانگيخته شوم .
:: موضوعات مرتبط:
داستان های معصومین و پیامبران ,
,
:: برچسبها:
داستان داستان پیامبر درس آموزنده درسهای پیامبر داستان حضرت محمد داستان پند اموزنده ,
:: بازدید از این مطلب : 589
|
امتیاز مطلب : 246
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50